دوست عزیز آروم تر تیشه بزن

بارها به خودم قول دادم  ساده دلی  رو که بیشتر وقت ها به ساده لوح به نظر رسیدنم منجر میشه کنار بگذارم. اما مثل اینکه با گذشت زمان به مقدار ساده باور بودن من اضافه میشه. با اینکه آدم بدبین و محافظه کاری هستم بازم نسبت به کسانی که دوستشون دارم خیلی راحت همه حرف هاشون رو قبول می کنم و همیشه به خودم میگم که دلیلی برای دروغ گفتن وجود نداره. با همه این احوال نمیدونم تو قیافه ام چه عنصری وجود داره که از بچه هایی که تازه حرف زدن رو یاد گرفتن تا کسانی که سال ها بزرگتر از من هستن به راحتی بهم دروغ میگن. شاید دروغ های مهمی نباشه اما در طول زمان هر روز ذره ای از اعتماد و اطمینان من به اطرافیانم کم شده. هر بار که دروغی رو کشف می کنم یه پتک سنگین به سر این اعتمادبیچاره فرود میاد. آخه خانم متشخص آقای محترم بخدا آدم های ساده هم دروغ گفتن و شنیدن رو دوست ندارن. حالا این دروغ هر چقدر هم کوچک و بی اهمیت باشه. مثلا فکر کنید که دوستی سال ها به شما بگه آب یخ نخور برای سلامتی مضر هست بعد یه روز ببینی همین آدم اگه روزی دو تا پارچ آب یخ نخوره اصلا زندگیش نمی گذره!!!! یعنی دقیقا همون کاری رو میکنه شما رو منع کرده. کاش آدم ها یه روزی بفهمن که حتی با گفتن یه جمله هم میشه دنیای کسی رو خراب کرد. 

نظرات 2 + ارسال نظر
دل آرام پنج‌شنبه 13 اسفند 1394 ساعت 21:34 http://delaramam.blogsky.com

یه وقتهایی یه چیزهای خیلی خیلی کوچک هم برات عذاب آور میشه... میگی آخه چرا؟؟ میفهممت...

واقعا آخه چراااااااا؟؟؟

صدف چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 12:08 http://nimeye2vom.blogsky.com

ی مقدارش هم بخاطر حساسیت شدیدت ب این موضوعه .کلا" ادم از هر چی بدش بیاد سرش میاد . ضرب المثلشو که شنیدی

بله. احتمالا من نباید تو این جامعه زندگی می کردم که دروغ گفتن و شنیدن امری بدیهی و عادی هست!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.