حکمت یا توجیه؟

حدود 6-5 سالی میشه تو شبکه‌های اجتماعی و داستان‌های کوتاه به این موضوع برمیخوریم که هر اتفاقی که تو زندگی آدم‌ها می‌افته حتما دلیلی داره. بیخودی کسی سر راه ما سبز نمیشه حتما درسی تو این ماجراها هست و ... . تکرار شدن بیش از حد این موضوع منو به این فکر انداخته که احتمالا این نویسنده‌های محترم از این رویداد زندگی یه درس فراموش نشدنی گرفتن و چون به اون ایده‌آلی که تو ذهنشون بوده نرسیدن شروع کردن به رویاپردازی. جمله‌های زیبا و شیک و پیک گفتن و الان هم که به مدد صفحه‌های اجتماعی کلی از این کلمات و حکایات قصار دست به دست میشه. این جریان شبیه فیلم فارسی‌های دهه چهل و پنجاه و سریال‌های ترکی امروزه می‌مونه که آدم‌ها فقط تو این قصه‌ها به آرمان‌های دست نیافتنی خودشون می‌رسن. اما واقعیت یه جور دیگه ورق می‌خوره. از جمله‌های قصار خودم: "ارباب بزرگ انسان را آفرید و انسان توجیه را"


_____________________________________________


پ.ن: البته این رو بگم که اگه این خیال‌پردازی‌ها نبود انگیزه زندگی کم می‌شد

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم نگار پنج‌شنبه 1 خرداد 1393 ساعت 10:32

سلام شمسی خانم عزیز ...معمولا یکی از کارهای روتین مغز بشر اینه که میاد الگوسازی میکنه و فرمول پیدا میکنه برا رسیدن به هدفها...مثلا در مورد عده ای که تونستن به ایده آلها و آرزوهاشون برسن بررسی میکنن می بینن که مثلا مثبت نگری و پذیرش داشتن و یا مثلا تمرکز و تشخیص شون در موقعیتها خوب بوده ...بعد که میرن ببینن چرا خلاقیت و تمرکز خوبی داشتن..می بینن که از عواملی که در انرژی و افکارشون اخلال ایجاد میکرده دوری میکردن مثل درگیری های ذهنی روزمره یا جنگ فکری یا کینه و خشم و غیره.....در مورد حکمت ورود افراد به زندگی هم احتمالا بودن کسانی که بعد مدتها اثرات این ورودها رو در زندگیاشون دیدن و نتایج خوبش رو تجربه کردن..و لذا حکم به حکمت دادن.......گذشته از همه اینها باید قبول کنیم که دانسته های ما در برابر ندانسته هامون..مثل قطره ایه در برابر دریا...چرا که هربار با دانسته هامون کاری میکنیم باز به بن بست و مشگل میخوریم و می بینیم که چه پارامترهایی بوده و عمل کرده که ما از وجودشان بیخبر بوده ایم.. و همین مجهولات زمینه نرسیدن به خواست هامون رو فراهم کرده....

درود بر شما
امان از دست این ندانسته ها. شایدم این داستان سرائی ها بخاطر سبک شدن بار شکست باشه!

دل آرام چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 ساعت 20:40 http://delaramam.blogsky.com

تقصیرها رو بندازیم تقصیر کی پس؟
اصلا میشه بهش به شکل یه فرصت شغلی نگاه رد. مثلا شغل تقصیر گردن اندازی

الان کاملا واضح و مبرهنِ که شما دنبال کار میگردی. اما دلی جونم این اصلا شغل عاقبت داری نیست بعد نگی نگفتم

منجوق چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 ساعت 14:28 http://manjoogh.blogfa.com

جمله من: انسان ارباب بزرگ را ساخت تا همه تقصیرها رو بندازه گردن اون

چقدر هم که ارباب بزرگ تقصیری رو گردن میگیره منجوق جان!!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.